یا حی
جاذبه خاک به ماندن می خواند... و آن عهد باطنی به رفتن...
عقل به ماندن می خواند... و عشق به رفتن ...
و این دو را خدا آفریده است تا وجود انسان در حیرت
و آوارگی میان عقل و عشق معنا شود.
شهید آوینی
سلام. خیلی وقته ازت بی خبرم با معرفت!دم همه ی بر وبچ ونداده گرم.
سلام سعید جان.آپ کردی خبرم کن
با کمال افتخار شما را لینک نمودم .
سال با برکتی برای شما برادر عزیزم و خانواده ی محترمتان آرزومندم.
ای رفته کمکم از دل و جان، ناگهان بیامثل خدا به یاد ستمدیدگان بیاقصد من از حیات، تماشای چشم توستای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیاچشم حسود کور، سخن با کسی مگواز من نشان بپرس ولی بینشان بیاایمان خلق و صبر مرا امتحان مکنبی آنکه دلبری کنی از این و آن بیاقلب مرا هنوز به یغما نبردهایای راهزن دوباره به این کاروان بیا
سلام. خیلی وقته ازت بی خبرم با معرفت!دم همه ی بر وبچ ونداده گرم.
سلام سعید جان.آپ کردی خبرم کن
با کمال افتخار شما را لینک نمودم .
سال با برکتی برای شما برادر عزیزم و خانواده ی محترمتان آرزومندم.
ای رفته کمکم از دل و جان، ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
قصد من از حیات، تماشای چشم توست
ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا
چشم حسود کور، سخن با کسی مگو
از من نشان بپرس ولی بینشان بیا
ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن
بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا
قلب مرا هنوز به یغما نبردهای
ای راهزن دوباره به این کاروان بیا