معراج بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت نغمه داوود یر دادند مرغان چمن عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت مژده صبح ظفر پیچیده در گوش زمان مرده باد آنکس که این هنگام، خوابیدن گرفت در میان دشت سبز و سرخ پوش لاله ها خون یحیی بار دیگر باز جوشیدن گرفت نوجوانی خنده بر لب سوی حق معراج کرد موج شد بر پهنه دریا، خروشیدن گرفت مادری نعش جوان بی سرش در بر فشرد پاره های پیکرش از شوق بوسیدن گرفت شعر از شهید هنرمند دکتر علیرضا فیروزی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام جمله در عین کوتاهی ولی بسیار پرمعنی بود من هم فقط میتونم بگم شهدا شرمنده
التماس دعا
معراج
بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت
غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت
نغمه داوود یر دادند مرغان چمن
عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت
مژده صبح ظفر پیچیده در گوش زمان
مرده باد آنکس که این هنگام، خوابیدن گرفت
در میان دشت سبز و سرخ پوش لاله ها
خون یحیی بار دیگر باز جوشیدن گرفت
نوجوانی خنده بر لب سوی حق معراج کرد
موج شد بر پهنه دریا، خروشیدن گرفت
مادری نعش جوان بی سرش در بر فشرد
پاره های پیکرش از شوق بوسیدن گرفت
شعر از شهید هنرمند دکتر علیرضا فیروزی